خاطرات رفتن کسرا جون به خونه خاله جون جمیله
ما دوباره به سمنان دعوت شدیم و با تو گل پسر مامانی رفنیم به خونه باباجون و مامان جون
که خدا رحمتشون کنه چون خیلی جاشون خالی بود . قشنگترین خاطره من از رفتن به اون خونه این بود
وقتی عکس باباجون را دیدی چند دقیقه مبهوت عکس شدی و هرچه صدات کردم به من توجه نکردی
و فقط عکس را نگاه می کردی انگار اون عکس داشت صدات می کرد بعدش به خونه خاله جون رفتیم
همه از دیدنت خوشحال شدند و اصلا با خاله جونت و بچه ها غریبی نکردی و عرفان عکس های خیلی
قشنگی ازت گرفت .
عکس های خونه خاله جون جمیله در ادامه مطلب
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی