بعد از تولد
بعد از اتمام مراسم جشن تولدش ما روکش های مبلمونو کشیدیم و لی تزئینات تا مدتها
بود چون خیلی احساس خوبی نسبت به اینها داشت یک وقت دیدیم تمام روکش های
مبل را داره در میاره گفتیم کسرا این کارها چیه گفت مامان من دوست ندارم که این
روکش ها را روی مبل بکشین و سریع زیب روکش های مبل را پائین میاورد و اونها را
بیرون می گفتیم چرا گفت به خاطر اینکه با این کار جشن تولدم تمام
میشه وخاله جون بیاد خونمون میگه جرا خونتون برای جشن آماده نیست خلاصه متقاعدش
کردیم جشن تموم شده و هر وقت که بخوان بیان خونمون دوباره روکش ها را در میاریم
با اینکه خیلی باب طبعش نبود و لی خلاصه قبول کرد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی