ذهنیت های کسرا در باره خداوند
مدتی بود که کسرا خیلی وابسته پرشن تون شده بود و تمامی کارتون های این کانال را
میدید،بعضی ازکارتونهای این کانال در کسرا ایجاد استرس میکرد بطوریکه ناخنهاش را
میجوید یا شب ها موقع خواب اظهار ترس و ناراحتی میکرد و میگفت مامان من هیولا میبینم
و با ترس میخوابید. اولین کارم این بود که کانال را قطع کردم و شبها موقع خوابیدن بهش
یاد دادم اگه بسم الله الرحمن الرحیم بگه خدا جون تا صبح مواضبشه و اجازه نمیده کسی
اذیتش کنه اونهم حرفمو گوش کرد و شبها با خیال راحتر میخوابید .هر روز سوالاتی که
ذهنش را مشغول کرده بود را ازمن میپرسید ،مثلا میگفت چرا من خدا جونو نمیبینم
میگفتم چون اون روحه و ما اونو نمیبینیم. چند روزی از ماجرا گذشت
بهم گفت مامان اینخداجون چقدرزمستونو طولانی کرده گفتم چطور مگه گفت
میخوام برم پارک بازی کنم منهم به شوخی گفتم خوب بهش بگو خدا جون هوا را گرم کن
تا من برم پارک بهم گفت مامان مگه نگفتی خداجون روحه اون که سر نداره تا گوش داشته
باشه پس چطوری حرف منو میشنوه منهم گفتم اون گوش داره ولی چون روحه ما
گوش هاش را نمیبینیم . دیروز که با هم قایم باش بازی میکردیم دیدیم تو حموم رفت و
به خاطر اینکه من متوجه نشم چراغ خموم را روشن نکرد ولی چون تاریک بود با بسم الله
وارد شد که حسابی خوشحال شدم. و هر شب با گفتن بسم الله به تختخواب میره.