شروط کسرا برای بیرون اومدن از خونه
کسرا همیشه برای بیرون نیومدن ازخونه بهونه داره یا میگه خستم یا میگه میخوام کارتون ببینم
تنها جایی که با رغبت به بیرون میاد پارکه و اگر جایی غیر پارک بخواهیم بریم واسمون شرط
میذاره که اگه پارک هم میریم من با هاتون میام .
هفته پیش به قصد بهشت زهرا و رفتن به آرامگاه بابا حسن آقا پدر بزرگ کسرا ازخونه بیرون زدیم
وچون خرید هم داشتیم از رفتن به بهشت زهرا منصرف شدیم و به کسرا گفتیم انشالله یکبار دیگه
میریم تا اینکه این جمعه زودتر از خواب بیدار شد و ماهم بهش گفتیم میخواهیم بریم بهشت زهرا
که یکباره اعتراضش شروع شد و گفت من نمیام چون همش میگید میخواهیم بریم سر قبر حسن آقا
ولی باز میرید خرید میکنید بهش گفتیم نه دیگه ایندفعه اول میریم بهشت زهرا.
خلاصه کسرا بعد از قول گرفتن اینکه منو باید به تفریح و پارک ببرید راضی شد از خونه بیرون
بیاد به بهشت زهرا رسیدیم و گلها را روی قبر چیدیمو هنوز خیلی نگذشته بود که گفت من گشنمه
پس کی میریم ناهار و بعد ناهار هم میگفت زودتر بریم پارک تا بازی کنم حالا دیگه ازبچه ها دل نمیکند
تا که فهمید خرید هم داریم خودش را به خواب میزد و میگفت من خسته هستم بریم خونمون و ما هم
خیلی اذیتش نکردیم چون میدونستیم واقعا خسته شده و با هم به خونه برگشتیم.