کسرا  کسرا ، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

کسرا یعنی شاه خوب

دوران کرونا و خانه نشینی

تولد در تولد

1393/2/28 8:44
نویسنده : مامان دریا
610 بازدید
اشتراک گذاری

روز سه شنبه 23 اردیبهشت روز میلاد با سعادت حضرت علی ( ع) به خونه مانا جون دعوت شدیم .

اون روز تولد مانا جون وشوهر مریم جون هم بر قرار بودکه جشن ما را کاملتر میکرد.

 

این همون مانیسا کوچلوه که تو لندن بدنیا اومده و حالا واسه خودش خانمی شده ،ما وقتی به خونه

مانا  رسیدیم مانیسا جون با مامان و باباش زودتر از ما رسیده بودند و کسرا خیلی خوشحال بود که همه

جمع بودند مانیسا خیلی خواستنیه و اونقدر بچه ها را دوست داره که زود به طرف کسرا اومد و همش

دوست اشت که با کسرا برقصه ،من و مامان مانیسا جون اومدیم تا از بچه ها عکس بگیریم ولی نمیشد

چون ما نیسا اونقدر فعال بود که یک لحظه هم در یک حالت  نمی ایستادو ما به سختی از اونها عکس

گرفتیم .  قشنگترین صحنه زمانی بود که کسرا با نوازنده ها یک دایره زنگی دستش بود و میزد و

مانیسا هم میرقصید .

ما از ناهار دعوت بودیم بعد از ظهرمنتظر مهمونای بیشتری بودیم که بعضی از اونها اومدند همه

جونهای فامیل و کسانی که تازه ازدواج کرده بودند به این مهمونی اومده بودند وقتی بادکنکها ی باد

شده را به هوا پرتاب میکردند و مهمونها میرقصیدند کسرا از خوشحالی بال در آورده بود با اینکه

هر چند وقت یکبار سراغ چیپس و پفکها میرفت با اومدن بادکنکها خدا را شکر خوردن چیپس و پفک را

هم فراموش کرد موقع کیک خوردن خیلی هواسم بود که زیاد نخوره چون شام هم در پیش بود ولی

با این همه بچه ها کیک دوم را هم بریدندو کسرا از این کیک هم بی نسیب نموند و چند دقیقه بعد هم

بستنی خورد شام هم چون از همه مدل میخواست واقعا در حد چشیدن و تست کردن میخورد چون 

تنوع غدا خیلی زیاد بود و همه اونها را هم با سس های مختلف امتحان میکرد و  هرچی میگفتم کافیه

از مدل دیگه میخورد تا اینکه  خودش گفت بریم خونمون و با بادکنکهاش جلوتر از همه مهمونها بیرون

اوم اونقدر خسته بود که به محض رسیدن به خونه خوابش برد بعد نیمساعت خواب ساعت یک بود که

حالش به هم خورد و کار مون برای شستشو دراومد ولی  بعد حال به هم خوردگیش و لباس عوض

کردن  خدا را شکر تا صبح خوابید و فردای اون روز کاملا حالش خوب بود.

پسندها (3)

نظرات (2)

مامان نسرین
4 خرداد 93 8:57
همیشه به شادی و مهمانی عزیزم ممنون خاله عزیزم
مامان صدف
27 خرداد 93 14:07
ایشالله دامادش کنی. مرسی عزیزم انشالله بچه هامون در پناه حق باشند. آمین