کسرا سوار برتانک ضد هوایی
جند وقت پیش بود که برای خرید به بیرون رفتیم وچون تعطیلات بود خدا راشکر از ترافیک
خبری نبود به همین دلیل هرجا که دوست داشتیم میشد ماشینو نگه داریم و گشتی
بزنیم .من تو ماشین یک تانک ضد هوایی دیدیم و به کسرا گفتم میخوای سوار ضد هوایی بشی
اونهم که عاشق این وسایله سریع از ماشین پیاده شد و رفت پشت ضد هوایی ایستاد.
وقتی بهش گفتم که هواپیماهای دشمن به شهرها حمله میکردند و روی سر مردم بمب میریختند
و ما با این ضد هوایی ها هواپیمای دشمن را سرنگون میکردیم خیلی خوشحالی کرد وگفت
اگه هر هواپیمای دشمنی بخواد تو آسمون ایرانمون بیاد من با همین ضد هوایی حسابش را میرسم
خیلی دوست داشت همون بالا بمونه و هواپیماهای خیالی خودشو سرنگون کنه ولی هم هوا گرم
بود و هم بیرون خرید داشتیم ،قبول کرد که از ضد هوایی پائین بیاد و یک وقت با فرصت بهتری بیاریمش.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی