دلیل برای شیطنت
یک وقت هایی پسرم شیطنت را به حد اعلای خودش میرسونه اوایل به خاطر اینکه
قائله ختم به خیر بشه و زود بتونیم ببخشیمش میگفتیم عیبی نداره شیطون گولت زده
ولی دیگه این کار را انجام نده.ا و هربارقول میداد که دیگه کار بدی نمیکنه و وقتی
دوباره شیطنتش به اوج خودش میرسید برای اینکه مواخذه نشه خودش پیشدستی میکرد
و میگغت مامان ویا بابا شیطون گولم زد .هر روز که شیطنت جدیدی آغاز میشد باز همون
کلام را میگفت که دوباره شیطون گولم زد خلاصه منو باباش دیدیم که اینجوری نمیشه
هر کاری دلش میخواد میکنه و بعد میگه شیطون گولم زد تصمیم گرفتیم که اگه هر
خواسته ای داشت سریعا اجرا نکنیم و شیطنتهاش را به رخش بکشیم.خرید بودیم که گفت
فلان چیزو میخوام وقتی بهش گفتیم به این دلیل واست نمیخریم گفت من دیگه کارهای
خوب انجام میدم وپسر خوبیمیشم و باز هموقتی کار بدی انجام میداد.میگفت شیطون
گولم زد. بهش گفتم معلومه که تو با شیطون دوستی و با ما دوست نیستی و ما و فرشته
مهربون با کسایی که حرف شیطونرا گوش میدن دوست نیستیم این حرف ها همهیچ
فایده ای نداشت تا اینکه دیشب وقتی کار خطایی انجام داد من به باباش گفتم ممکنه
شیطون گولت بزنه که واسه بچم چیزی نخری گفت آره مخصوصا باب اسفنجی را
و بقیه چیزهایی را که خواسته یکدفعه گفت نه بابا به شیطون بگوگولت نزنه یکدفعه
شمشیره پلاسنیکیش را برداشت و گفت میخوام دم شیطون را بکنم تا بابام را گول نزنه
ما که ازسیاستش برای بدست آوردن خواستش حسابی خندمون گرفته بودگفتیم پس
شما همحواست باشه که هیچوقت حرف شیطونو گوش ندی.