پارک شریعتی و حیوانات باغ وحش در فروردین1392
پارسال تابستون بود که با کسرا به پارکی در خیابان شریعتی رفتیم که تو این
پارک ماکت ومجسمه حیوانات را داخل فضای سبز گذاشتن و اکثر بچه ها دوست
دارن که سوار این حیوانات شن و بزرگتر ها هم ازشون عکس میگیرن .وقتی داستانی
را میخواد تا واسش تعریف کنمحتما یک قصه مربوط بهپارک باغ وحش حیواناته.
این پارک خیلی سر سبز و زیباست و هینطور لاله های بسیار زیبایی راکاشتن که واقعا
تنوعش بی نظیره کسرا هم که عاشق حیواناتوگلها ست.یکی از بچه ها گلی را کند
و ما هم مشغول فیلم برداری و عکس از کسرا بودیم که دیدیم او نهم به طبعه دوستش
گلی را کندبهش تذکر دادیم که نباید گل رامی کندیو دیگه اینکار انجام نده که ناگهان
مامور پارک یک جیغ بلندی سر هر دوتاشون کشید کسرا که گل را انداخت و طرفمون دوید
و بعد اونهم از کنارمونتکوننخورد و همش توپارک و ماشین میگفت چرا اون آقا داد زد من
ترسیدم و ما بهش گفتیم اشکالی نداره اون باید از گلها مراقبت کنه تا کسی گلها را نکنه.
قانع نمیشد و میگفت من مامور پارک را دوست ندارم و از صدای بلندشجا خورده بود.
با تاریک شدنهوا ازپارک برگشتیم ولی همچنان کسرا از اون جیغ حالش گرفته بود
و همش این موضوع را تکرار میکردکه من اون مامور پارک را که جیغ زد دوست ندارم.