شیطنتهای جلودوربین کسرا
هر بار که کسرا را به پارک کوثر میبرم دوست دارم یک عکس جدید داشته باشه
چون سرسبزی و وسعت این پارک واسه جلوه های عکس خیلی قشنگه ولی حیف که
کسرا تن به عکس نمیده مگر اینکه در حالت شیطنت و ایستادن باشه.
اینجا هم یک لحظه در حال آب خوردنه و بعد از اون میخواد پا به فرار بزاره چند تا دختر
که تو پارک بودند دیدند که کسرا نمیخواد عکس بگیره سرگرمش میکردن و حالت های
مختلف را بهش نشون میدادند اونهم اونها را خاله صدا میکرد و بهش گفتند دو تا از
انگشتات را بالا بیار کسرا هم به جای انگشت فکر کرد این ابتکار جدیدیه و بلوزش را بالا
زد و خاله ها کلی از دستش خندیدند . هرجند هم گفتم زشته بلوزت را پائین بیار میگفت
مامان اینجوری مدل قشنگیه.
چند وقت پیش هم که به پارک نیایش رفته بودیم با چند تا پسر که از خودش دوسالی
بزرگتر بودند دور استخر آب مشغول بازی شدند.و اونها خیلی کسرا را دوست داشتند
و جالب اینکه با اینکه بزرگتر بودند حرف کسرا را گوش میکردند کسرا برای شام اومد و
دیگه اوناها را ندید تا اینکه ما نزدیک وسایل بازی رفتیم دو تا از دوستاش اونجا بودند
و خیلی از دیدنش خوشحال شدند و گفتند که کجا بودی خیلی دنبالت گشتیم .کسرا هم از
دیدنشون خوشحال شد در حین بازی من دیدم یک دختری که پنج ساله بود از کسرا گله
میکردمن که نفهمیدم جریان چی بوده ولی دیدم کسرا بهش میگه دختر خانوم ببخشید
ولی من مقصر نبودم .از بیان مودبانه کسرا و عالم بچگی شون واقعا لذت بردم.