داداش های دوقلو
هر وقت از کسرا میپرسیدیم دادش یا خواهر میخواهی میگفت نه. بعد مدتی که درسا
خواهر آرین به دنیا اومد بهمون میگفت پس کو خواهر من .ما هم گفتیم چون خدا جون
خواست آرین خواهر دار شد اگه خواست به شماهم داداش یا خواهر میده .کوچکتر که بود
میگفت من نمیخوام شما مامان بابای خواهر یا داداشم باشین و ما هم میگفتیم اینجوری
خدا جون به کسی داداش و خواهر نمیده ما باید مامان و بابای اونهم باشیم.الان راضی
شده که مامان و با بای خودش را با خواهر ویا داداشش سهیم باشه.
یک روز تو گوشیم برنامه ای نصب کردم که قسمت افکتش برنامه های جالبی داشت
مثل همین عکس کسرا که دوتائیش کرده ، پیش خودم گفتم میرم خونه حسابی سر کار
میذارمش . وقتی دیدیمش گفتم کسرا جون بیا اینهم عکس داداشیت که میخواستی
یک کمی نگاه کرد و لبخندی زد، گفتم دیدیش گفت آره داداشیمو بده بوسش کنم.
بوسش کرد و گفت پس چرا خواهرم تو موبایلت نیست هنوز درست نکردی با این
حرفش اون منو سر کار گذاشت و از اینکه دستمو خونده بود فهمیدم کلاه سرش نمیره.