کسرا  کسرا ، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

کسرا یعنی شاه خوب

دوران کرونا و خانه نشینی

خوشحالی و ناراحتی کسرا به خاطر مهمونها

1392/8/4 15:03
نویسنده : مامان دریا
355 بازدید
اشتراک گذاری

شب جمعه بود که دائیجون مجتبی با خانم و بچه هاش خونه ما دعوت شدند. کسرا که از صبح

بی صبرانه منتظر بود و هرچه به بعد از ظهر نزدیکتر میشدیم همش تکرار میکرد که پس چرا نمیان

و با اینکه بهش میگفتیم میان، میگفت تماس بگیرید و بگید اگه اومدن باید حتماخونمون بخوابن .بعد از

اینکه وارد خونمون شدن از خوشحالی نمیدونست چه کار کنه و مدام تکرا میکردکه همینجا باشین .ما

هم به شوخی میگفتیم، امشب میخوان برن خونه دائی جون محمد بخوابن و کسرا هم میگفت نمیذارم

در همین حین محمد بهخونه ما زنگ زد تا حال ما و مهمونها رابپرسه،صداش گرفته بودو تلفن روی

بلندگو پخش میشد که دائی مجتبی به دائی محمد گفت سرما خوردی،گفت نه صدام گرفته کسرا

با صدای بلند گفت الکی میگه مریضه اگه برید اونجا همتون مریض میشید و همه را به خنده انداخت .

تا دیر وقت با دائی مجتبی بازیکرد و بعد اینکه زن دائی رزیتا واسش قصه گفت به اتاقش اومد و خوابید

صبح زود هم از خواب بیدار شد و کلی از مهمونها با گوشی من عکس گرفت و از اینکه داشتند از خونمون

میرفتند کلی ناراحت شد و با اونها خداحافظی کرد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)