عشق آباد و پرندگان مهاجر
روز جمعه بود که خاله جون احترام از ما دعوت کرد که به عشق آباد بریم . میدونستیم دریاچه ای هست که
پرندگان مهاجر روس از روسیه به اونجا مهاجرت میکنن و تمام زمستون رو روی آب میشینند وقتی
به تالاب رسیدیم پرندگان یک دست سفید بروی آب نشسته بودند و عده ای هم گروهی پرواز میکردندو
دوباره بروی آب مینشستند و راه میرفتند خیلی چشم انداز قشنگی داشت و با دوربینی که شوهر مانا جون
اورده بود شکوه پرندگان مهاجر که دور از دسترس بودند بیشتر جلو ه گری میکرد.
کسرا با بچه های زیادی دوست شد و با هاشون بازی کرد بچه هایی را هم که حرفشو گوش نمیدادن اذیت
میکرد که از کارش ناراحت شدم و بهش گوشزد کردم که اونها را اذیت نکنه ولی در مجموع با هم خوب بودند
و خودشون به دنبال کسرا اومدند و با هاش بازی کردند و دسته جمعی سوار قایق شدند.
کسرا هم مثل خودمون عاشق طبیعته هوا خیلی بود و هرچه به غروب نزدیکتر میشدیم سردی
هوا بیشتر میشد ولی کسرا همچنان در پی بازی بود و از بازی کردن سیر نمیشد آرتین جون
کوچکترین عضو مسافرین بود که برای اولین بار مسافرت میکرد انگار اونهم از عشق آباد خوشش اومده بود
هزار ماشالله خیلی آروم و خوردنی شده بود
بقیه عکس ها در ادامه مطلب