از حالت دادن مو برای مهمونی تا پارک کوثر شیان

دیروز بعد از ظهر به دیدن خاله احترام که چند روز پیش از مشهد اومده بودن رفتیم .

ولی قبل اینکه از خونه حرکت کنیم ،کسرا جلوی میز توالت من همش در حال حالت دادن

موهاش با آب و شونه بود اونقدر جلوی آئینه  رفت و آمد میکرد که صدای منو  بالابرد و بهش گفتم

چقدر موهاتو شونه میکنی منهم میخوام آماده شم،  گفت  مامان  من دارم موهامو حالت میدم ببین چقدر

قشنگ حالت ، موقع بیرون اومدن از خونه یه ظرف آب تو دستاش بود  که  فهمیدم واسه موهاش برداشته

 وقتی بهش گفتم آب توی ماشین نمیتونی بیاری ناراحت شد و غرغر کرد و گفت حالا خونه خالم چطوری موهامو

حالت بدم و من بهش گفتم موهای تو خوش حالت میمونه جالب اینکه موهاش دوباره کوتاه شده و چیزی واسه

حالت دادن نداره .کسرا ار من و باباش زودتر وارد خونه خاله احترام شد و شوهر خالش وقتی درو واکردمن هنوز

تو پله ها بودم که صداشو میشنیدم که گفت عمو میتونم برم دستشویی ،وقتی بالا اومدم دیدم روی مبل نشسته

و از اینکه رفته بود دستشویی تعجب کردم چون قبل از بیرون اومدن از خونه حتما به دستشویی میره. دایی محمد

هم با خانمش اونجا بودند که دوباره کسرا به خالش گفت میتونم برم دستشویی

وقتی سریع بیرو ن اومد من فهمیدم واسه موهاش میره تا با آب حالتش بده ،دیگران هم که واسشون سوال پیش

اومده بود که چقدر دستشویی میره از کارش کلی خندیدن و بهش گفتن چه موهای قشنگی داره.وقتی سوغاتی

مشهد را از خالش گرفت خیلی خوشحال شد چون خاله جون یه بلوز با شماره ورزشی سوغات اورده بود.

از اونجا به پارک شیان اومدیم کلی با بچه ها بازی کزدو چون خیلی از شب گذشته بود به خونه برگشتیم.