کسرا  کسرا ، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

کسرا یعنی شاه خوب

دوران کرونا و خانه نشینی

شهر بازی ارم

1394/3/15 10:32
نویسنده : مامان دریا
556 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از ظهر پنجشنبه چهاردهم خردادماه بود که با کسرا به پارک ارم رفتیم .کسرا بر ای اولین بار

به این پارک میومد و از اینکه این همه وسیله بازی را کنار هم میبینه خوشحال بود و میگفت این از

همه شهر بازیهایی که بودم بزرگتره ، دو تا ترن هوایی داشت که واسه کودکان ممنوع بود، یاد خاطرات

کوچیکی خودم و امیر افتادم که باهم ما را سوار کردند و امیر دایی کسرا که 2 سال از من کوچیکتر بود و8

سالش بود واقعا ترسیده بود.کسرا تقریبا تمام وسایل کودک را سوار شد و  فقط چرخ و فلک و قایق بود

که باهمدیگه سوارشدیم. اولین وسیله ای که سوار شد عروسک پرنده بود که بچه ها   با دنده کنترلش میکردند.

تو هر وسیله ای هم که می نشست احساس ترس نداشت حتی موقع بالا رفتن هم دستش به همین

شکل بود و  هرچی هم از پائین با صدای بلند میگفتیم صاف بشین نمیشنید و من دلهره داشتم

وقتی پیاده شد به سمت ترن هوایی کودکان رفتیم که دوست داشت جلو بشینه و من یکدونه عقب  تر نشوندمش

تا بچه ها را ببینه ،آخرش هم به من اعتراض کرد و من گفتم دفعه دیگه که اومدیم  جلو بشین .و دختری هم که کنارش

نشسته بود به محض راه افتادن و بالا پائین رفتن ترن شروع کرد به گریه کردن ولی خدا را شکر کسرا  ریلکس وشادبود.

با هم به کافی شاپ رفتیم و سفارش بستنی دادیم وقتی بستنی هاشو تموم کرد به سمت ماشین سورتمه رفتیم.

این ماشین را هم با هیجان می روند مخصوصا زمانیکه فهمید چطور باید اونو کنترل کنه .احساس رضایت میکرد

وفتی هم که خاموش کردند تا پیاده بشن ناراحت شدکه چرا تایمش کم بود ولی وقتی دید همه از اونجا خارج شدند

او هم با بقیه  بیرون اومد و به سمت چرخ و فلک براه افتادیم و باهمدیگه سوار شدیم و هرچی بالاتر میرفت

هیجانش بیشتر میشدو میگفت چقدر بالا هستیم و از اونجا هواپیماهایی که تو فرودگاه نشسته بودندو میدید.

بعدش هم با هم به قسمت قایق سواری رفتیم که هرچی شیطونی بود تو قایق انجام داد و یک ثانیه نمی نشست.

ساعت نزدیک 9 شب بود که از دریاچه به سمت پارکینگ حرکت کردیم ولی چون از وسایل بازی رد میشدیم  گریه سر

داد که واسه چی منو میخواین زود ببرین باز هم میخوام وسیله سوار شم و ماشین رالی آخرین وسیله ای بود که سوار

شد باز هم رضایت به برگشتن نمیداد بهش اجازه دادم کمی با بچه ها تو چمن بازی کنه و وقت بیرون اومدن از پارک 

بهش قول دادیم تا باز هم به این پارک بیایم. بقیه عکس ها در ادامه مطلب

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)