قرارملاقات در پارک
مانا جون بیشتر وقتها برای پیاده روی به سمت خونمون میاد ، چون خونه دوستش
به ما نزدیکه و میتونیم همدیگرو تو پارکهای اطراف خونمون ببینیم و باهم باشیم
دیروز هم از خونه قرار داشتیم به پارک لطیفی روبروی ساختمان پزشکان بریم .
مانا جون و دوستش هم اونجا منتظرمون بودن و کسرا از دیدنشون خیلی خوشحال شد.
تا شب تو پارک بودیم و مانا جون از حالتهای مختلف کسرا در حال بازی عکس گرفت.
کسرا دوستهای جدید پیدا کرد و با اونها بازی میکرد و ما از دور مراقبش بودیم.
بقیه عکس ها در ادامه مطلب
توی این عکس داره از روبرو شیر آبخوری را نگاه میکنه که خودشو به آب برسونه
وبه بهونه اینکه میخوام برم دستهامو بشورم خودش را به شیر آب رسوند.
از آب بازی سیر نمیشد و هر دفعه که بهش میگفتم کسرا جون بسه بیا میگفت یکدفعه
دیگه دستامو بشورم و چون شیر آبش کوتاه بود کاملا به آب بازی مسلط بود
چند ماه پیش که با آرین به این پارک اومده بودیم خاطراتش زنده شد وگفت
مامان من وآرین اینجا روی تاب و سرسره با هم بازی میکردیم