شیرین کاریهای کسرا در خانه
کسرا تا ساعت 9 صبح خوابه وقتی هم که بیدار میشه صبحونه میخوره و شیطنت هاش
شروع میشه و از در و دیوار بالا میره البته حق داره چون وقتی از کارتون و یا اسباب بازی
خسته میشه باید اینکار ها را انجام بده اینکه از در داره میره بالا مارمولک نیست بلکه خود
کسرا خانه که میخواد از اون تو چشمی نگاه کنه ببینه برون چه خبره و من شکار لحظه ها
کردم و پنهونی ازش عکس گرفتم.
یکی دیگر از شیرین کاریهاش مربوط به جند روزه پیشه که وقتی در راهرو باز بوده
و کلید هم روی در بوده کلید را بر میداره و در را بروی باباش میبنده و میره بیرون
باباش هم که با تلفن صحبت میکرده یکدفعه متوجه میشه که در قفل شده و کسرا
تو خیابونه،بلافاصله همسایه پائینی را از پنجره صدا میزنه و میگه لطفا کسرا را از
خیابون بیارید وقتی کسرا به داخل خونه برمیگرده باباش از پشت در میگه کسرا کلید را کجا
گذاشتی و اون میگه پرت کردم تو حیاط آقای حاتمی اونجا هم که میرن میپرسن میگن
اینجا چیزی نیست وقتی برمیگردن تو خونه می بینندتوی حیاط افتاده و در را باز میکنند.
این بود ماجرای زندانی شدن بابا و خیابون رفتن کسرا که به خیر گذشت.