شعر برای پسرم
پسرم آگه باش
هر کسی فصل زمستان و بهاری دارد
آدمی زاده به هر دوره شکاری دارد
گر که نیروی جوانی نبود درتن من
ای زمان آهوی شعر
در کمند من و نیروی من است
توندانی که چه گل ها بدمد از قلمم
روح گلزار جهان گوشه ی مشکوی من است
بازهم خنده بزن
که گل خنده تو
در زمستان امید
در غم تنهایی
یا به هر مرحله داروی من است
تو که فرزند منی ،شعر خداوند منی
نگاه عاطفه خیزو لب پر خنده ی تو
چشمه ی عشق من و مرغ سخنگوی من است.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی