کسرا وهلیا در نمایشگاه بین المللی بیسکویت شیرینی

روز جمعه من و خاله سمیرا با بچه هامون  قرار رفتن به نمایشگاه را داشتیم ساعت 2 بعد از ظهر بود که

به سمت نمایشگاه براه افتادیم از  ابتدای نمایشگاه جمعیت زیادی برای سوار شدن ماشینها ایستاده بودند.

ما هم تو صف ماشینهای نمایشگاه ایستادیم و جلوی درب اصلی سا لنها پیاده شدیم .به داخل که رسیدیم

از دستگاه و شیرینی ساز ی های مختلف دیدن کردیم و برای بچه ها هم این دستگاهها جالب بود.

سر هر غرفه ای که می ایستادیم بچه ها جایزه دریافت میکردند کسرا وهلیا هم کلی کادو گرفتند که هم

خوردنی بود و هم نگهداشتنی مثل بادکنک و جعبه های تزیینی بود. بهترین قسمت نمایشگاه مربوط به غرفه

بالدی بال بود که هم کیک و ژله میداد و هم بخشهای سرگرم کننده مثل پانتومیم داشت و هم آدمهایی که

در بین مردم بودند وبا بچه ها شوخی میکردندو عین ربات راه میرفتند و با بچه ها عکس  میگرفتند.

کسرا و هلیا کارشون این شده بود که کیک و شیرینی بخورندو از اون طرف هم مدام بگن ما تشنمونه

اونقدر که ما برای گرفتن آب معدنی اینطرف و اونطرف میرفتیم خودمون از نمایشگاه چیزی نفهمیدیم.

یکی از غرفه ها  مربوط به آدامس بایودنت بود ودندونپزشکی که اول دندون بچه ها را چک میکرد و به عنوان جایزه

آدامس بایودنت میداد ،کسرا گفت من اون هفته دندونپزشکی بودم و همه دندونهام سالمه و رفت یه آدامس

بایودنت گرفت و با هلیا تقسیم کرد بعد اینکه  همه جا پذیرایی  شدند بیقراریشون برای رفتن شروع شد .

از سالن نمایشگاه به سمت بیرون اومدیم و از شانس خوبمون دوباره همون ماشینهای مخصوص حمل ونقل

را دیدیم و سوار شدیم و به خونه برگشتیم توی راه هلیا و کسرا کادو هاشونو بهم نشون میدادند و خوراکیهاشونو

با هم تقسیم میکردند البته تا چند روز این کشمکش بین هردوشون بود که میگفتند وسایلمون با هم قاطی شده

ولی کلا از اومدن به نمایشگاه راضی بودند.

بقیه عکسها در ادامه مطلب