عید دیدنی های کسرا در کرج
روز دوازدهم عید ما برای عید دیدینی خونه خاله جو ن پروین رفتیم. کسرا هم تو ماشین
از من میخواست که قصه الهه و احسان و بگم و به یاد خاطرات قبلش با احسان خیلی
شاد میشد وقتی به خونشون رسیدیم کسرا خیلی خوشحال شد و سر از پا نمیشناخت
همش در پی شیطنت و گشت و گذار در خونه به سر میبرد و کلی با احسان خوشگذرونی کرد
و تا بعد از ظهر اونجا موندیم و به خونه داییجون مصطفی اومدیم اونجا هم با پوریا بازی میکرد
و پوریا جون هم یک تفنگ آبی بهش داد که خیلی خوشحال شد .از کرج به تهران اومدیم و شب
را به خونه عمو پرویز عموی بابای کسرا رفتیم
عکس در ادامه مطلب
کسرا تو ماشین در راه کرج
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی