تحویل سال وعید 1395

روز یکشنبه ساعت 8 صبح بود که آقا کسرا برای سال جدید و سفره هفت سین آماده میشد

با اینکه شب قبلش دیر خوابیده بود ولی به خاطر تحویل سال زودتر از خواب بیدار شد.

با بوسیدن و تبریک گفتن سال جدید و کمی صبحونه خوردن شارژ شد و مشغول بازی شد .

طرفهای بعد از ظهر بود که دایی امیر با خانم بچه هاش به دیدنمون اومدند و آرین و درسا حسابی با کسرا

بازی کردند و قرار گذاشتیم تا سه شنبه به کرج بریم و یکبار دیگه بچه ها  با هم باشند و خوش بگذرونن

هوا خیلی سرد شده بود ولی با این همه حال بچه ها از احسان جون قول گرفتند بعد ناهار به پارک روبروی

خونه خاله پروین بروند البته کسرا هر بار که خونه خالش میاد واسه بعد با احسان برای رفتن به پارک قول میگیره

و   احسان هم که قول داده  بی برو برگرد باید به قولش عمل کنه.

اونروز به خاطر سردی هوا و بارندگی بچه ها نتوستند خیلی تو پارک بمونند و سریع به خونه برگشتند و

ما هم تا نزدیکیهای غروب به خاطر اونها خونه خاله پروین موندیم  تا بیشتر بازی کنند

و  نزدیکهای غروب بود که با هم به سمت تهران حرکت کردیم

دایی امیر به سمنان رفت تا برای عروسی ایمان پسر دایی کسرا زودتر برگرده .

فردای اونروز بود که به خونه دایی محمد رفتیم و کسرا از دایی جون محمد یه تفنگ خیلی قشنگ هدیه گرفت

و همونجا با هم دیگه از کسرا قول گرفتیم که در نگهداریش دقت کنه  تادوباره دایی جونش براش اسباب

بازی بخره  .بعد اینکه از خونه دایی جون محمد اومدیم با ذوقی که این تفنگ در او ایجاد کرده بود  تا ساعت

یک نصفه شب بیدار موند و تفنگ را با خودش به تختش آورد و تا صبح تو بغلش بود.و از خودش دورش نکرد.

این بهترین هدیه عیدش بود و با اینکه پول و لباس هم هدیه گرفته بود ولی به اندازه تفنگ خوشحالش نکرد.

 نزدیک بیرون اومدنمون از خونه  دایی جون محمد توی تراس  چند تا عکس گرفتیم و از اونجا

به خونه خاله احترام اومدیم .خونه خاله احترام طبق معمول مملو از مهمونهای عید بود و هرچی به

ساعات پایانی روز نزدیک میشدیم جمعیت هم کمتر میشد اونقدر جمعیت کم شد که بالاخره ما با صاحب خونه

 تنها شدیم .مسعود جون پسر خاله کسری کلی سربه سرش گذاشت و از اون چند تایی عکس گرفت

بقیه عکسها ی عید در ادامه مطلب