سیزده بدر 1395

سیزده بدر امسال با بارش برف و بارون همراه بود.شب قبل عمه مهتاب ما را به خونشون دعوت کرد

حدود ساعت 12 ظهر بود که به سمت شیان راه افتادیم .به جز پل طبیعت که داخل و روی پل مملو از جمعیت بود

 بقیه پارکها و بوستانهایی که سر راهمون بود  به علت خیس بودن زمین خالی ازجمعیت بود .طناز  ومحمد

 بی صبرانه منتظر ورود ما بودند طناز  قبل ناهار و موقع بیرون اومدن  ازخونه  با کسرا کلی عکس انداخت.

بعد از خونه عمه  با قراری که از قبل با فامیلهای بابای کسرا داشتیم به پارک نیاورون رفتیم

هوا همچنان سرد بود و هرچی به کسرا میگفتم ندو واسه رسیدن به وسایل بازی سرعتش رابیشتر

میکرد و منهم مجبور بودم دنبالش باشم . هرچند  بارونی هم که امده بود هم هوای پارک خیلی عالتر شده بود و لی زمین پارک سر  شده بود و این باعث شد تا موقع دنبال کردن کسرا کمی پام پیچ بخوره

.

چون از پائین پارک وارد شده بودیم مسافت زیادی  راتا وسایل بازی طی کردیم وهمش در حال دویدن بودیم.

بالاخره کسرا خان با دیدن وسایل بازی از سرعتش کم کرد و به جمع بچه ها پیوست.

کسرا مشغول بازی کردن با وسایل بود که طناز با من تماس گرفت و گفت همه منتظر شماو کسرا هستند

کسرا هم بعد بازی کردن با تمام وسایل بازی  ، دویدون را به سمت پائین پارک شروع کرد وقتی من به

وسطهای پارک رسیدم دیدم هرچقدر هم که تند برم باز هم سرعت کسرا از من بیشتره  فقط دیدم که

خودش را به طناز رسوند و خیالم راحت شد .همونموقع بود که بابای کسرا هم که با آقا صمد دنبال مامان

حاجی رفته بودند با من تماس گرفت و چون نمیدونست کجای پارک هستیم مجبور شدم دوباره تا وسطهای

پارک بیام و با آدرسی که تو تلفن دادم تقریبا زود ما را پیدا کردندو با هم به سمت پائین پار ک ا ومدیم  .

بعد خوردن تنقلات و میوه ، بساط آش را پهن کردند که  هوا سردتر شد و کمی هم بارش برف و بارون شروع

شد بعد خوردن آش از یک عده فامیل خداحافظی کردیم و برای عید دیدنی  به  جمارون اومدیم .برای عید  

دیدنی به خونه یکی دیگر از فامیل بابای کسرا تو پاسداران اومدیم و حدودا ساعت 10 شب به خونه رسیدیم.

با اینکه روز سرد وبارونی بود با دید ن دوباره اقوام  به ماوکسرا خیلی خوش گذشت.

بقیه عکسها در ادامه مطلب