کسرا  کسرا ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

کسرا یعنی شاه خوب

دوران کرونا و خانه نشینی

جشن دیدو بازدید در دانشگاه

1395/1/18 10:00
نویسنده : مامان دریا
543 بازدید
اشتراک گذاری

روز چهاردهم فروردین ماه بودکه طبق سالهای گذشته به تالار ابوریحان به صرف شیرینی و ناهار دعوت شدیم

از روز قبل به کسرا اطلاع دادم که اگه دوست داره میتونه به این جشن بیاد و دوستانش را اونجا ببینه

ساعت 11.30 صبح بود که به سمت تالار راه افتادیم و  کسرا جلو در  منتظرم بود تا با هم به داخل تالار بریم.

ورودی تالار با سبزه و گل تزیین شده بود و داخل تالار حضرات برای خوش آمد گویی برپا بودند و

به کسانی که وارد میشدند خوش آمد گویی میکردند و سال جدید را تبریک میگفتند اونروز خیلی

از اساتید و کارمندان دانشگاه را دیدم و عید را بهم تبریک گفتیم دوستانم میز خیلی خوبی را برای نشستن

انتخاب کرده بودند و منو کسرا به محض ورد به سالن اونها را پیدا کردیم و کنارشون نشستیم همه از کسرا

صحبت میکردند که چقدر رفتارش تغییر کرده و آروم شده و از اینکه کسرا با اونها صحبت میکرد خیلی لذت میبردند

یکی از صحبت های کسرا این بود که ما عید عروسی داشتیم و دوستان میپرسیدند چند تا عروسی دیگه

در پیش دارین گفت سه تای دیگه که با خودم میشه چهار تا عروسی همگی اونها میخندیدند و میگفتن

چقدر هم عجله داره منهم گفتم میخواد دیر ازدواج کردن منو باباشو تلافی کنه

کسرا بعد کمی  شیرینی ومیوه خوردن دوری اطراف زد و با بچه های دیگه بازی کردو موقع ناهار

دوباره اومد و قتی هم که ناهارش تموم شد عجله داشت تا با من به دانشکده بیاد و با آبتین بازی کنه

آبتین  که تازه از راه مدرسه اومده بود از دیدن کسرا خیلی خوشحال شد .دوتایی مشغول بازی شدند که  من

و به سالن اصلی رفتند با اینکه از من دور بودند دیدم چقدر صدای جیق هورا میاد .کنجکاو شدم چرا اونقدر سرو

صداست. دیدم کسرا و آبتین قایم شدن و یکی از دانشجوها چشم گذاشته یکی دیگه هم داره

اون دوتا را هدایت میکنه که توی کدوم یکی از کلاسها قایم شن به دانشجو ها گفتم من اومدم بچه ها

را آروم کنم دیدم شما ها شلوغترین گفتن ما عاشق بازی با بچه ها هستیم انصافا هم خوب سرگرمشون کرده

بودند یکی از دانشجوها بهم گفت اگه اجازه بدین با کسرا بریم تو حیاط هفت سنگ بازی کنیم .گفتم ایرادی 

 نداره و از کسرا خواستم  که  باید حرف خاله را گوش بده و از اون دانشجو خواهش کردم که مواضبشون

  باشه حدودهای ساعت 3 بود که   کسرا پیشم اومد و من هم از دانشجوها تشکر کردم و به خونه برگشتیم.

 

پسندها (1)

نظرات (0)