کسرا  کسرا ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

کسرا یعنی شاه خوب

دوران کرونا و خانه نشینی

سر انجام پیک نیک یکروزه

1395/6/17 13:27
نویسنده : مامان دریا
1,463 بازدید
اشتراک گذاری

پنجشنبه آخر مرداد بود که با  مامان حاجی و عمه کسرا  و دخترش طنازقراره پیک نیک گذاشتیم

اول به خونه عمه کسرا رفتیم مامان حاجی هم خونه اونها بود محمد پسر عمه و بابای طناز تو این سفر با ما

نیومدندو ما تصمیم گرفتیم با یه ماشین بریم به همین جهت ماشینمو تو پارکینگ گذاشتیمو با ماشین عمه به

سفر رفتیم. برای پیک نیک منطقه پلور که خنک و خوش آب وهوا بودو انتخاب کردیم و قرار بود که بعد پلور به

دماوند بریم و به باغ خاله هما سری بزنیم

 

در بین راه هم کلی تنقلات و دوغ آبعلی واسه ناهار گرفتیم پنجشنبه بودو کنار رودخونه شلوغ بود کسرا هم

که از زمان پیاده شدن از ماشین قبل و بعد ناهار توی آب بود با اینکه آفتاب بود ولی دست و پا از سردی آب

رودخونه یخ میزد با این همه کسرا مدام توی آب بود و با رودخونه و سرماش حال میکرد. بعد ناهار  طنازو کسرا

طول  مسیر رودخونه را راهپیمایی کردند و حسابی خوش گذروند .حدودا ساعت 5 بعد از ظهر بود که قرار شد

 

 

از پلور به دماوند به باغ خاله هما بریم .من  گفتم میدونین اینجا چقدر به شمال نزدیکه با مسافت کمی به آمل

میرسیدطناز هم که کشته مرده شمال بود شروع به التماس کرد که تو را خدا بریم و هرچی بهش گفتیم که

برنامه ریزی نکردیم همگی گفتند اشکالی نداره تا شب برمیگردیم .تا نزدیکیهای آمل ترافیک روان بود وهواهم

خنک ،وقتی به ده کیلومتری شهر آمل رسیدیم ترافیک سنگین شد و  شرجی که مجبور شدیم کولر روشن کنیم.

نزدیکیهای غروب بود که بالا خره به شهر آمل رسیدیم و برای خوردن بستنی از ماشین پیاده شدیم  و از گرما

 ترجیح دادیم تو ماشین بستنی بخوریم .برای رفتن به کنار دریا به سمت بابلسر براه افتادیم.

غروب شب جمعه بود که به ساحل رسیدیم و کسرا کمی کنار دریا آب بازی کرد و با موجهایی که به طرفش

میومد به سمت ساحل میدوید حالا دیگه راضی به اومدن نبود و میگفت تا صبح بمونیم هوا بسیار گرم و شرجی

بودولی چون از قبل گفته بودیم که یکی دوساعت کنار دریا هستیم بعد گشت و گذار و خوردن شام به طرف 

زیر آب اومدیم کمی تنقلات و لواشک واسه طناز وکسرا خریدیمو  تو پارکش کمی نشستیم تا کسرا بازی کنه و از

اونجا  به تهران اومدیم نزدیکیهای ساعت 3 بود که به خونه عمه رسیدیم.ماشینمون را برداشتیم و به سمت

خونه به راه افتادیم. با اینکه  بدون برنامه ریزی قبلی به این مسافرت رفتیم ولی خیلی بهمون خوش گذشت. 

 

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)