کسرا  کسرا ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

کسرا یعنی شاه خوب

دوران کرونا و خانه نشینی

خوشگذرونی خونه دایی ها و خاله جون

1395/6/23 9:28
نویسنده : مامان دریا
797 بازدید
اشتراک گذاری

شب دومی بود که خونه داییجون ابوالقاسم بودیم اونشب بعد پاتختی شیدا جون از سمنان به شهمیرزاد اومدیم

مانا و مریم و درسا و آرتین جون هم بودند وخلاصه جمعمون جمع بود و بعد شام تو حیاط تا نصف شب دور هم بودیم

بچه ها هم که خواب به سرشون افتاده بود و همش در پی بازی بودند و یک عده هم بالا تو خونه بودند نصف شب

بود که بزرگترها تصمیم گرفتیم که بیایم بالا وبخوابیم تا بچه ها هم بخوابند اونها تو رختخواب هم از خندیدن و

شیطنت دست بر نمیداشتند خلاصه با خاموش شدن چراغها اونها هم خوابیدند.

 

صبح روز بعد بچه ها خیلی دیر از خواب بلند شدند و بعد صبحونه خوردن دوباره مشغول بازی شدند  بچه ها  

  توحیاط ویلا مشغول بازی بودند و اوضاعشون خوب بود. آرین و کسرا بعد تاب و دوچرخه سواری بازی وتوپ بازی

  کمی با  هم فوتبال دستی بازی کردندو با ما براید اومدن به خونه دایی جون مجتبی آماده شدند.

 

ساعت یک بعد از ظهر بود که به باغ ویلای دایی مجتبی رفتیم بچه ها اونجا هم کلی با هم بازی کردند مانیسا

و آرتین هم به جمعشون اضافه شده بود دایی جونها و حسین آقا در حال کباب زدن بودند و بقیه هم در حال چیدن

میز ناهار بودند بچه ها کمی تاب بازی کردندو بعد بازی واسه ناهار به ما ملحق شدند.

بعد ناهار بچه ها تو خونه آهنگ گذاشته بودند و میرقصیدند جالبترین رقص از آرتین کوچلو بود که یکدستش

را به پشت و یکدستش را هم به بالا و روی سرپنجه هاش ترکی میرقصید و کلی ماها را خندوند.

روز شنبه صبح بود که بعد ناهار به سمت خونه خاله جون براه افتادیم و  از اینکه  یکبار دیگه خاله جون را میبینه

خیلی خوشحال بود . شب عرفان از باشگاه اومد و فیلم ایران برگر را واسمن گذاشت که کسرا هم اونو دوست

دوست داشت و تا آخرش نگاه کرد و چون دیر وقت بود و خسته برای خوابیدن آماده شد.روز یکشنبه بعد صبحونه

بود که با خاله جون خداحافظی کردیمو  به سمت تهران براه افتادیم.

بقیه عکسها در ادامه مطالب

 

 

کسرا در جاده  فیرزکره به تهران

سد نمرود در جاده ارجمند به تهران

کسرا در حال فیلمبرداری از سد و تهیه گزارش که در ضمن فیلمبرداری  توضیح هم میده

پسندها (1)

نظرات (0)