کسرا  کسرا ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

کسرا یعنی شاه خوب

دوران کرونا و خانه نشینی

ماجراهای اولین و دومین روز مدرسه

1395/7/4 13:30
نویسنده : مامان دریا
764 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه شب بود که به فرمانیه رفتیم تا هم از مامان حاجی دیدن کنیم وهم به پارک مهر بریم خونه مامان حاجی

طبق معمول شلوغ بود هما خانم و آقا رسول و عمه و بچه هاشو عمو حمید همه جمع بودند .با دیدن کسرا

طناز جایزه کلاس   اولی مهر را تقدیم کسرا کرد و گفت این کادوها از طرف منو مامانمه محمد هم درگوشی به

 کسرا  گفت که با من به خرید بیا و اونو  به تجریش برده بود و کلی لوازم و التحریر وخوراکی بهش  داده بود.

تو راه برگشت برای اینکه  به مدرسه میخواد بره استرس نداشته باشه و با شوق بره گفتم خوشبحالت کسرا جون

که فردا به مدرسه میری من که خیلی ذوق دارم اگه الان بهم بگن چه آرزویی داری میگم دوست دارم دوباره کلاس

اولی بشم ودرس بخونم .گفت مامان اونقدر ذوق داری که منو هم به ذوق و شوق انداختی.

   

شنبه اولین روز مدرسه کسرا بود که با هم از خونه بیرون زدیم با اینکه شب قبلش مهمونی بودیم و دیر خوابیدیم

ولی برای رفتن مدرسه به موقع بیدار شدو خیلی زود آماده شد تو ماشین مدام به باباش میگفت من امروز دیر

میرسم و هرچی بهش میگفتیم وقت داریم میگفت دوست ندارم دیر برسم خیلی به موقع به مدرسه رسید

درحالیکه بعضی از بچه ها گریه میکردند بدون هیچ استرسی وارد مدرسه شد .وقتی به خونه برگشت همه وقایع

اونروز را واسمون تعریف کرد که چطوری بین بچه ها ی کلاس به خاطر کوتاه بودن موها و ناخنهاش   دوتا ستاره

یکی رو پیشونیو یکی هم رو دستش گرفته بود وتشویق شده بود و همینطور به خاطر ساکت ومودب بودنش

نماینده کلاس شده بود .

روز دوم مدرسه کسرا به خاطر درست جواب دادن سوال معلم   درکلاس جایزه گرفته بود و این جایزه با اینکه

   پاکن بودخیلی واسش با ارزش بود  خصوصا اینکه با تشویق بچه ها و دست زدنها احساس خوبی پیدا کرده بود 

 وقتی بهش گفتم خیلی خوشحالم که اولین جایزت را گرفتی گفت میدونستم خوشحال میشی ولی مامان

خیلی خانم خوبی دارم واقعا مهربونه . کسراروز اول اصلا ارتباط خوبی نتونست  با معلمش برقرار کنه و میگفت 

  بداخلاقه  وقتی که خودش به خوش رفتاریش اعتراف کرد گفتم چرا میگفتی بداخلاقه من که بهت گفته بودم

خانمت خیلی خوش اخلاقه در جواب گفت از خالی که وسط ابروش داشت و بداخلاق نشونش میداد گفتم ولی

حالا میبینم که خانمم خوش اخلاقه. گفتم پس هیچوقت از روی ظاهر افراد قضاوت نکن.

   و این بود ماجراها ی اولین ودومین روز خوشایند مدرسه کسرا جون

 

پسندها (2)

نظرات (0)