کسرا  کسرا ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

کسرا یعنی شاه خوب

دوران کرونا و خانه نشینی

اولین حضور آقا کسرا ی گل به تولد مامان

١٤اردیبهشت ١٣٨٨اولین تولد من توی خونه بود که با حضور پسر گلم قشنگتر شد خاله جون احترام و و آقای مزینانی با بچه هاشو نبه این جشن اومدند من هم یک لباس زرد سورمه ای تنت کردم که خیلی نمکدون شده بودی اون شب را هم با جشن وعکس گرفتن دسته جمعی گذروندیم عکس در ادامه مطلب ...
21 آذر 1390

اولین ورود آقا کسرا به خونه خاله جون احترام

  امروز ٢٤ بهمن سال ٨٨ و اولین مهمانی پسر گلم به خونه خاله جون احترام بود همه از دیدنمون خوشحال شدند . این مهمونی  تا شب طول کشید و مریم جون عکس های خیلی قشنگی از کسرا انداخت که عسلم طبق معمول در خواب به سر میبرد.        بقیه عکس ها در ادامه مطلب     ...
21 آذر 1390

اولین ورود آقا کسرا به خونه خاله جون احترام

امروز ٢٤ بهمن سال ٨٨ و اولین مهمانی پسر گلم به خونه خاله جون احترام بود همه از دیدنمون خوشحال شدند.این مهمونی تا شب طول کشید و مریم جون عکس های خیلی قشنگی از کسرا انداخت که عسلم طبق معمول در خواب به سر میبرد. بقیه عکس ها در ادامه مطلب ...
21 آذر 1390

واکسن زدن های آقا کسرای گل

مامان جون امروز یکشنبه ٩ اسفند ماه ٨٨ اولین روز واکسن زدنته  و زن دائی جون ملیحه با ماشین اومد دنبالمون و ما رفتیم به درمانگاه . خاله حون احترام هم اومده بود وقتی واکسنت را زدند خیلی خوب تحمل کردی و همه به صبوریت ماشالله گفتند. خانم دکتر وزن و قدت را هم گرفت که وزنت شش کیلونیم و قدت هم ٥٩ سانتی متر بود. وقتی اومدیم خونه تب کردی بهت قطره دادیم که تا صبح راحت بخوابی  
21 آذر 1390

واکسن زدن های آقا کسرای گل

مامان جون امروز یکشنبه ٩ اسفند ماه ٨٨اولین روز واکسن زدنته و زن دائی جون ملیحه با ماشین اومد دنبالمون و ما رفتیم به درمانگاه . خاله حون احترام هم اومده بود وقتی واکسنت را زدند خیلی خوب تحمل کردی و همه به صبوریت ماشالله گفتند. خانم دکتر وزن و قدت را هم گرفتکه وزنت شش کیلونیم و قدت هم ٥٩ سانتی متر بود. وقتی اومدیم خونه تب کردی بهت قطره دادیم که تا صبح راحت بخوابی
21 آذر 1390

اولین باریکه آقا کسرا به خونه دایی جون محمدش رفت

  امروز ٢٦ بهمن ١٣٨٨ دومین مهمانی پسرم به خونه دائی جون محمد بود خاله جونها احترام و جمیله هم با بچه ها و شوهرشون اونجا بودند این اولین بار ی بود که بعد از به دنیا اومدنت به خونه دایی جون محمد رفتیم  همه منتظر ورودت بودند . و بردیمت اتاق الهام جون و رو تخت خوابش خوابوندیمت و عکس های زیبایی را تو خواب ازت گرفتند.         این عکس تو خیلی دوست دارم چون خرسه خیلی با احساس بغلت کرده   این هم بقیه عکس ها در ادامه مطلب   اینجا عین فرشته ها شدی ماما جون کوسه ها نخورنت ...
21 آذر 1390

اولین باریکه آقا کسرا به خونه دایی جون محمدش رفت

امروز ٢٦ بهمن ١٣٨٨ دومین مهمانی پسرم به خونه دائی جون محمد بود خاله جونها احترام و جمیله هم با بچه ها و شوهرشون اونجا بودند این اولین بار ی بود که بعد از به دنیا اومدنت به خونه دایی جون محمد رفتیم همه منتظر ورودت بودند . و بردیمت اتاق الهام جون و رو تخت خوابش خوابوندیمت و عکس های زیبایی را تو خواب ازت گرفتند. این عکس تو خیلی دوست دارم چون خرسه خیلی با احساس بغلت کرده این هم بقیه عکس ها در ادامه مطلب اینجا عین فرشته ها شدی ماما جون کوسه ها نخورنت ...
21 آذر 1390

ورود آقا کسرا به خونه مامان حاجی

امروز یکشنبه اولین روز از سال ٨٩ بود که ما سه نفر به خونه مامان حاجی رفتیم  تا عید را تبریک بگیم همگی از دیدنت خوشحال شدند و این اولین باری بود که بعد از به دنیا اومدنت به خونه مامان حاجی میرفتیم اونروز هم خیلی بهت خوش گذشت و از مادر وعمه و عمو حمید  پول عیدی گرفتی    ...
21 آذر 1390

ورود آقا کسرا به خونه مامان حاجی

امروز یکشنبه اولین روز از سال ٨٩ بود که ما سه نفر به خونه مامان حاجی رفتیم تا عید را تبریک بگیم همگی از دیدنت خوشحال شدندو این اولین باری بود که بعد از به دنیا اومدنت به خونه مامان حاجی میرفتیم اونروز هم خیلی بهتخوش گذشتو از مادر وعمه و عمو حمید پول عیدی گرفتی ...
21 آذر 1390