کسرا  کسرا ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

کسرا یعنی شاه خوب

دوران کرونا و خانه نشینی

را ه افتادن آقا کسرا

کسرا جون  دقیقا نه ماهت بود که شروع کردی به ایستادن و خیلی تلاش میکردی که راه بری بیشتر از دسته های مبل کمک می گرفتی و اگر هزار بار هم می افتادی  دوباره بلند میشدی و راه می افتادی من و بابا  پشتکارت را تحسین میکردیم امیدوارم همیشه توی تمامی مراحل زندگیت موید و پیروز باشی عکس های را افتادن آقا کسرای گل در ادامه مطلب             ...
22 آذر 1390

را ه افتادن آقا کسرا

کسرا جون دقیقا نه ماهت بود که شروع کردی به ایستادن و خیلی تلاش میکردی که راه بری بیشتر از دسته های مبل کمک می گرفتی و اگرهزار بار هممی افتادی دوباره بلند میشدی و راه می افتادی من و بابا پشتکارت را تحسین میکردیم امیدوارم همیشه توی تمامی مراحل زندگیت موید و پیروز باشی عکس های را افتادن آقا کسرای گل در ادامه مطلب ...
22 آذر 1390

عروسی و عکس های آقا کسرا

  این هم عکس های  عسل یدونه من که  تو عروسی دختر پسر  عمه من توسط الهام جون و مریم جون گرفته شده اون شب هم کوچکترین عضو عروسی بودی و مورد توجه همه خصوصا فیلم بردار که یک دل نه صد دل عاشقت شده بود. خیلی ها تو  این عروسی برای اولیتن بار میدیدنت مثل دختر عمه هام که همشون بهت ماشالله گفتند و واسه تولدت پول دادند.   عکس های عروسی آقا کسرا در ادامه مطلب                 ...
22 آذر 1390

عروسی و عکس های آقا کسرا

این هم عکس های عسل یدونه من که تو عروسی دختر پسرعمه منتوسط الهام جون و مریم جون گرفته شده اون شب هم کوچکترین عضو عروسی بودی و مورد توجه همه خصوصا فیلم بردار که یک دل نه صد دل عاشقت شده بود. خیلی ها تو این عروسی برای اولیتن بار میدیدنت مثل دختر عمه هام که همشون بهت ماشالله گفتند و واسه تولدت پول دادند. عکس های عروسی آقا کسرا در ادامه مطلب ...
22 آذر 1390

کسرا تو فرودگاه برای اولین بار

   کسرا جون  آبان ماه ٨٨ ده ماهه شدی و ما  واسه بدرقه خاله جون احترام که با همسرش به مکه  مشرف میشدند به فرودگاه رفتیم  اونها از دیدنت خیلی خوشحال شدند و کلی باهات بازی کردند مانا جون و مریم جون و مسعود هم خیلی باهات عکس گرفتند برای وسایل بازی دست و پا میزدی و سوار هواپیما و بقیه وسایل شدی و کلی با اونها بازی کردی و مریم جون هم ازت عکس گرفت عکس ها در ادمه مطلب             ...
21 آذر 1390

کسرا تو فرودگاه برای اولین بار

کسراجون آبان ماه ٨٨ ده ماهه شدیو ماواسه بدرقه خاله جون احترام که با همسرش به مکه مشرف میشدند به فرودگاه رفتیم اونها از دیدنت خیلی خوشحال شدند و کلی باهات بازی کردند مانا جون و مریم جون و مسعود هم خیلی باهات عکس گرفتند برای وسایل بازی دست و پا میزدی و سوار هواپیما و بقیه وسایل شدی و کلی با اونها بازی کردی و مریم جون هم ازت عکس گرفت عکس ها در ادمه مطلب ...
21 آذر 1390

اولین عروسی که آقا کسرا رفت

  عروسی مانا جون اولین عروسی بعد از بدنیا اومدن گل پسرم بود که تیر ماه 1389 برگزار شد از اونجا که خیلی به آهنگ و موسیقی علاقه نشو ن میدادی  تو این عروسی خیلی بهت خوش گذشت و همش با آهنگ خودتو تکون میدادی و خیلی هیجان داشتی ولی بابا از صدا دورت میکرد تا خیلی اذیت نشی تو این عروسی همشون دوست داشتند بغلت کنن و انروز کوچکترین عضو عروسی بودی خانم آقای دکتر جعفر قدس هم بود که همش دوست داشت بغلت کنه و بهم گفت خدا مادرتو رحمت کنه اگه الان بود چقدر دلش میخواست کسرا را بغل کنه  عکس در ادمه مطلب        ...
21 آذر 1390

اولین عروسی که آقا کسرا رفت

عروسی مانا جون اولین عروسی بعد از بدنیا اومدن گل پسرم بود که تیر ماه 1389 برگزار شد از اونجا که خیلی به آهنگ و موسیقی علاقه نشو ن میدادی تو این عروسی خیلی بهت خوش گذشت و همش با آهنگ خودتو تکون میدادی و خیلی هیجان داشتی ولی بابا از صدا دورت میکرد تا خیلی اذیت نشی تو این عروسی همشون دوست داشتند بغلت کنن و انروز کوچکترین عضو عروسی بودی خانم آقای دکتر جعفر قدس هم بود که همشدوست داشت بغلت کنه و بهم گفت خدا مادرتو رحمت کنه اگه الان بود چقدر دلشمیخواست کسرا را بغل کنه عکس در ادمه مطلب ...
21 آذر 1390

اولین حضور آقا کسرا ی گل به تولد مامان

١٤ اردیبهشت ١٣٨٨ اولین تولد من  توی خونه بود که با حضور پسر گلم قشنگتر شد خاله جون احترام و   و آقای  مزینانی با بچه هاشو نبه این جشن اومدند من هم یک لباس زرد سورمه ای تنت کردم که خیلی نمکدون شده بودی اون شب را هم با جشن   وعکس گرفتن دسته جمعی گذروندیم   عکس در ادامه مطلب   ...
21 آذر 1390