سفر به روستای تاریخی گلییرد

روز شنبه صبح بود که بابای کسرا بهش یه خبر خوب داد و اینکه اگه زودتر بتونه واسه صبحانه آماده بشه با هم به

گردش و تفریح میریم به همین خاطر کسرا زودتراز همه روزها از تختش پائین اومدو صبحانش را نوش جان کرد.

و بلافاصله برای سفر آماده شد.وقتی فهمید که به منطقه  خوش آب و هوای طالقان میریم خوشحال شد و برای

رفتن بیتابی میکرد .زمانی که تو جاده طالقان قرار گرفتیم از خوشحالی بال در آورده بود و تمام مدت در حال

خوندن آواز بودو میگفت دیگه به  تهرون بر نمیگردم وبا اشعارش که  بیشتر صحبت  بودتا شعر ما را میخندوند

و یک شعری را چند بار متوالی پشت سر هم میخوند و از حرکات رقص گرفته تا حرف زدن خسته  نمیشد. توی راه  

برای خرید تنقلات و بستنی نزدیک زیاران وایستادیم و بعد خوردن بستنی دوباره آواز خوندن را  شروع کرد.

 به طالقان که رسیدیم ساعت 2 بعد از ظهر بو د.اول به رستوران رفتیم تا ناهار بخوریم موقع بیرون اومدن

 از رستوران کسرا از صاحب رستوران تشکر کرد و گفت ممنون غذاتون خیلی خوشمزه بود.

از رستوران به سمت روستاهای پائین طالقان اومدیم و تو دامنه کوه عده ای مشغول کندن سبزی کوهی بودند

کمی در دامنه کوه گردش کردیم و از اونجا به بخش بالا طالقان و روستای زیبای گلییرد رفتیم این روستا هم بسیار

خنک و خوش آب و هوا بود و تمامی لحظاتی که در این روستا بودیم و از جاذبه های تاریخیش دیدن میکردیم گذر

زمان را نفهمیدیم . پوشش گیاهی بسیار زیبا بروی کوهها چشم انداز طبیعت جاده های بین روستایی را دو چندان

کرده بود. از بخش بالا به سمت سد حرکت کردیم قبل از رسیدن به سد به بستنی فروشی نعمت رفتیم و  با کمی

صف موفق  به خوردن بستنی شدیم و به کنار سد رسیدیم.

بر پا کردن کمپ از کارهایی بودکه کسرا واسش ثانیه شماری میکرد و تا وقتی کمپ زده میشد در حال

کمک دادن بود و خیلی خوشحال بود که کمپ را بر پا کردیم  و مقدار بیشتری میتونه کنار سد بمونه و بازی کنه

از بازیهایی که کنار سد لذت میبرد پرتاب سنگ  از سایز کوچک تا بزرگ به داخل سد بود  و هر عکسی که میگرفتیم

برنامه بعدی پرتاب سنگ بود و از این کارش لذت میبرد ساعت 7.30 بود که اعلام رفتن کردیم که طبق معمول

با برگشتمون مخالفت کرد و یکساعت دیگه به موندنمون اضافه شد و با جمع شدن کمپ به برگشت رضایت داد.

بقیه عکسها ر ادامه مطلب