کسرا  کسرا ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

کسرا یعنی شاه خوب

دوران کرونا و خانه نشینی

نوروز 1390 خونه خودمون

عید امسال خیلی خوب بود چون بزرگتر شده بودب و مثل بزرگتر ها میتونستی روی مبل بنشینی . سفره هفت سینی هم که من چیده بودم و خیلی دوست داشتی همش اطراف میز میچرخیدی و دوست داشتی که همه چیز را به هم بریزی و بازی کنی ما واسه سال تحویل که نصف شب بود بیدار نموندیم ولی فردای اونروز من و بابا کنار هفت سین باهات عکس انداختیم.     ...
26 آذر 1390

نوروز 1390 خونه خودمون

عید امسال خیلی خوب بود چون بزرگتر شده بودب و مثل بزرگتر ها میتونستی روی مبل بنشینی . سفره هفت سینی هم که من چیده بودم و خیلی دوست داشتی همش اطراف میز میچرخیدی و دوست داشتی که همه چیز را به هم بریزی و بازی کنی ما واسه سال تحویل که نصف شب بود بیدار نموندیم ولی فردای اونروز من و بابا کنار هفت سین باهات عکس انداختیم. ...
26 آذر 1390

حرف زدن کسرا جون

  زمستون 1389بود که کلماتی مثل بابا و مامان را ادا کردی جون خیلی دوست داشتی که بتونی  با کلمات با ما ارتباط برقرار کنی به خاطر همین هم  خودت تلاش زیادی میکردی و وقتی نمی فهمیدیم که چی می گی شروع میکردی به داد زدن و منو بابا سعی می کردیم منظورت رو بفهمیم  و جالبتر اینکه با ایما وا شاره منظورت رو به ما میگفتی و ما از کلماتی که میگفتی لذت میبردیم .کافیست اول کلمه به آ تغییر کند  کلمات ادا شده توسط کسرا خان اشین=ماشین آشو=پاشو اشین=بنشین اباب=کباب اسا =کسرا آئی=چایی اتور=موتور ادوش=سروش اممد= محمد انم= مریم آنا=مانا آله=خاله اشه=پشه دئدا=شیدا سایل=ساحل تائو=چاقو ...
26 آذر 1390

حرف زدن کسرا جون

زمستون 1389بود کهکلماتی مثل بابا و مامان راادا کردی جون خیلی دوست داشتی که بتونی با کلمات با ما ارتباط برقرار کنی به خاطر همین هم خودت تلاش زیادی میکردی و وقتی نمی فهمیدیم که چی می گی شروع میکردی به داد زدن و منو بابا سعی می کردیممنظورت رو بفهمیم و جالبتر اینکه با ایما وا شاره منظورت رو به ما میگفتی و ما از کلماتی که میگفتی لذت میبردیم .کافیست اول کلمه به آ تغییر کند کلمات ادا شده توسط کسرا خان اشین=ماشین آشو=پاشو اشین=بنشین اباب=کباب اسا =کسرا آئی=چایی اتور=موتور ادوش=سروش اممد= محمد انم= مریم آنا=مانا آله=خاله اشه=پشه دئدا=شیدا سایل=ساحل تائو=چاقو امان=ایمان نانا=طناز عمید=حمید آدو= حاجو دون=نون انیر=پنیر نع=ن...
26 آذر 1390

تولد کسرا تو خونه خودمون

  جمعه دهم دیماه دومین١٣٨٩ جشن یکسالگیت تو خونه خودمون که عمه و مامان جون و مهناز و  با شوهرش  همینطور دائی جون محمد و خانوادشون اومده بودند و حسابی به همه مخصوصا خودت خوش گذشت باز هم از زمانی که کیک تولدت باز شد یک  ثانیه بیکار نشدی و همش دورو بر کیک میگشتی من وبابا تمام سالن را واست تزیین کردیم و وقتی بادکنک ها را میدیدی خیلی هیجان داشتی اون شب الهام جون عکس های زیادی ازت گرفت و کلا به هممون خوش گذشت و تا دیر وقت بیداربودی عکسهای تولد توخونه در ادمه مطلب      ...
26 آذر 1390

تولد کسرا تو خونه خودمون

جمعه دهم دیماه دومین١٣٨٩ جشن یکسالگیت تو خونه خودمون که عمه و مامان جون و مهناز وبا شوهرشهمینطور دائی جون محمدو خانوادشوناومده بودند و حسابی به همه مخصوصا خودت خوش گذشت باز هم از زمانی که کیکتولدت باز شدیک ثانیهبیکار نشدی و همش دورو بر کیک میگشتی من وبابا تمامسالن را واست تزیین کردیم و وقتی بادکنک ها را میدیدی خیلی هیجان داشتی اون شبالهام جون عکس هایزیادی ازت گرفت و کلا به هممون خوش گذشت وتا دیر وقت بیداربودی عکسهای تولد توخونه در ادمه مطلب ...
26 آذر 1390

تولد کسرا خونه خاله جون احترام

کسرا جون روز پنجشنبه نهم دیماه ١٣٨٨ اولین سال تولدت بود که خاله جون احترام دوست داشت خونه خودش واست تولد بگیره اون شب وقتی شام خوردیم قبل اینکه مراسم تولد شروع بشه  چون خسته شده بودی حوصله نداشتی و موقع عکس گرفتن خیلی نق نق می کردی و این تو عکس هات معلومه ولی زمان کادو گرفتن  خیلی خوب شده بودی و همش با اونها بازی میکردی مخصوصا از کادو مریم جون و مانا جون که یک چرخ بهت هدیه داده بودند خیلی خوشحال بودی وقتی هم که کیک اوردند دیگه منتظر نموندی به کیک دستبرد زدی و صورتت رو خامه ای کردی عکس های   تولد خونه خاله جون در ادامه مطلب         ...
26 آذر 1390

تولد کسرا خونه خاله جون احترام

کسرا جون روز پنجشنبه نهم دیماه ١٣٨٨ اولین سال تولدت بود که خاله جون احترام دوست داشت خونه خودش واست تولد بگیره اون شب وقتی شام خوردیم قبل اینکه مراسم تولد شروع بشه چون خسته شده بودی حوصله نداشتی و موقع عکس گرفتن خیلی نق نق می کردی و این تو عکس هات معلومه ولی زمان کادو گرفتن خیلی خوب شده بودی و همش با اونها بازی میکردی مخصوصا از کادو مریم جون و مانا جون که یک چرخ بهت هدیه داده بودند خیلی خوشحال بودی وقتی هم که کیک اوردند دیگه منتظر نموندی به کیک دستبرد زدی و صورتت رو خامه ای کردی عکس های تولد خونه خاله جون در ادامه مطلب ...
26 آذر 1390

آشنایی عمو مجید با کسرا جون

کسرا جون بابا یک دوست خیلی خوب به اسم عمو مجید داره که از بچگی تا به حال با هم دوستند عمو مجید خیلی دوستت داره و چون امریکا زندگی میکنه سالی یکبار به ایران میاد که ما سه نفری میریم به خونشون و عمو مجید همیشه  بیادت هست و واست لباس های قشنگی میاره جند هفته پیش که رفتیم دیدن عمو مجید دو تا کلمه میمی و نونو را بهت گفت و قتی عمو  ازت خواست کلمات را تکرار کنی بلافاصله تکرار کردی و عمو مجید خیلی لذت برد و تا آخر مهمونی همش باهات بازی میکرد عکس  عمو مجید با کسرا جون در ادمه مطلب   ...
23 آذر 1390

آشنایی عمو مجید با کسرا جون

کسرا جون بابا یک دوست خیلی خوب به اسم عمو مجید داره که از بچگیتا به حال با هم دوستند عمو مجید خیلی دوستت داره و چون امریکا زندگی میکنه سالی یکبار به ایران میاد که ما سه نفری میریم به خونشون و عمو مجید همیشه بیادت هست و واست لباس های قشنگی میاره جند هفته پیش که رفتیم دیدن عمو مجید دو تا کلمه میمی و نونو را بهت گفت و قتی عمو ازت خواست کلمات را تکرار کنی بلافاصله تکرار کردی و عمو مجید خیلی لذت برد و تا آخر مهمونی همش باهات بازی میکرد عکسعمو مجیدبا کسرا جوندر ادمه مطلب ...
23 آذر 1390