علاقه به نقاشی
دیروز بعداز ظهر وقتی به خونه اومدم طبق معمول کسرا جون دوست داشت که ما با هم بازی کنیم و من به کسرا پیشنهاد دادم تابا هم نقاشی کنیم و خیلی وقت بود که کسرا نقاشی نکرده بود چون دفعه قبل تمام مدادشمعی هاشو شکونده بود دست و پاهاشو رنگی کرده بود . البته من ایندفعه مدادرنگی خیلی چرب واسش نخریدم تا دستاش خیلی رنگی نشه وقتی مداد شمعی های جدید را دید خیلی خوشحال شد و به سراغ نقاشی اومد. من دو تا صفحه یکی واسه خودم و یکی واسه کسرا گذاشتم و هر چی میکشیدم بهش میگفتم تو هم بکش و او هم عین نقاشی من را میکشید و من به استعدادش در نقاشی ایمان آوردم با اینکه فاصله زیادی با نقاشی هایقبلش ایجاد شده بود ولی خیلی راحت از عهده ...
نویسنده :
مامان دریا
9:38